دل نوشته ها

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم



ارسال پاسخ
تعداد بازدید 112
نویسنده پیام
ebrahimi آفلاین


ارسال‌ها : 11
عضویت: 26 /8 /1392
محل زندگی: کرمانشاه
سن: 26


دل نوشته ها
دنیا ...
دوستت دارم ...

وقتی منو سیلی میزنی ... اونموقع که با حواس پرتی دارم خودمو بد بخت میکنم ...
وقتی نوازشم میکنی ... توی لحظه های هم نشینی با خدا ...

دنیا عاشقتم ...
وقتی به من نفهم میفهمونی که هیچی ارزش نداره که دلبسته ش بشم....
وقتی بی ارزش های قلبم رو ازم میگیری...

دنیا ...
من رنج های تو رو دوست دارم ...
رنج های تو مثه کوره ای هستن که تکبرم رو ازم میگیرن ...
رنج های تو مثه کلاسی هستن که برای نفهم ترین شاگردها بهترین معلم رو داره ...

دنیا ...
با تو انس گرفتم ..
و تو بهم یاد دادی که قلبم باید در به در یه مونس باشه
و اون کسیه که تو رو با این ظرافت و شکوه ، برای من ! خلق کرده ....

آه ... یه روزی از پیش تو میرم ...
نمیدونم چطور از تو با این همه مهربونی دل بکنم !

امضای کاربر : یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
دوشنبه 27 آبان 1392 - 22:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ebrahimi آفلاین



ارسال‌ها : 11
عضویت: 26 /8 /1392
محل زندگی: کرمانشاه
سن: 26


خدایی که ایثار میکند ...
خدا ...
خدای ارحم الراحمین ...

چقدر تو بزرگواری ...چه کرامت عظیمی داری ...

من فکر میکنم هیچکی به اندازه ی تو از خودش مایه نگذاشته ....

هیچ کی توی مهربونی و دلسوزی بپای تو نمیرسه ....

تو می بینی که من چقدر نالایق و ضعیفم ...
می بینی ضعف منو ... می بینی ظلم منو ... می بینی ناسپاسی منو ...
همه رو داری می بینی ...

اما همچنان به من دلسوزی ...
همچنان حواست به لحظه لحظه ی منه ....

دونستی من برای فهمیدن تو خیلی کوچیکم ...
خیلی نالایقم ...

پس برای من و امثال من ...
حسین عزیز و محبوبت رو دادی ...

تو برای کمک به من
برای رسوندن من به خودت دیگه میخوای چیکار کنی ؟!!!

اگه من با دیدن این ایثار وجودم مقابل عظمت رحمت تو شرمسار و عبد نشه
دیگه چی میتونه منو آدمم کنه........

کربلا ، صحنه ی ایثار توست ....
خدا برای بنده هاش ایثار بزرگی کرده ....
حسین داده ... ابالفضل داده ... زینب داده ... علی اصغر داده ...
خدا همه ی دار و ندارشو داده ....
خدا عزیزترینهاشو داده ....

چه دردی ازین سنگین تر که تو با من اینگونه مهربانی
و اولیای تو با شوق تو
ذبح عظیم شدند ....
ومن هنوز از خودم نتونستم که بگذرم !
از خودم!
این خود بیخود!!!
این خودی که سزاوار آتش و دوری و لعنت توست ....

امضای کاربر : یا ایتها النفس المطمئنه ... ارجعی الی ربک راضیه مرضیه ...
دوشنبه 27 آبان 1392 - 22:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :

Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group